خانواده، عامل فرهنگ پذیری (بخش دوم)
چکیده:در بخش اول این نوشتار بیان شد که خانواده، نقش بسیار مهمی در فرهنگ پذیری افراد و اعضای خود را دارد. در این نوشتار به بیان مراحل فرهنگ پذیری ای که در بستر خانواده قابل تحقق هست، می پردازیم.
تعداد کلمات 1530/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
تعداد کلمات 1530/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
خانواده، عامل فرهنگ پذیری
بیان شد که تربیت دینی و ارزشی فرزندان طی مراحلی صورت می گیرد. این مراحل عبارتند از:
الف) مرحله انس دینی
مهم ترین مرحله تربیت را ایجاد نگرش می دانند. بعضی از روان شناسان معتقدند پنجاه درصد موفقیت در این کار، نگرش مثبت است. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و بر این باورند که نگرش مثبت هشتاد درصد مؤثر است. امروزه تبلیغات ابزاری است که در هر کاری، حتی برای فروش آدامس، از آن بهره می گیرند. در یکی از کشورهای غربی، فروش یک کالا چنان سیر صعودی را طی کرد که شگفتی همگان را برانگیخت. سرش این بود که همزمان با تبلیغ آن کالا در سینما، اسانس خوشبو و معطری در فضای سالن پخش می شد و این در ناخودآگاه و خودآگاه فرد اثر روانی برجا می گذاشت؛ به گونه ای که فرد به محض دیدن آن کالا در ویترین مغازه، بی اختیار به سوی آن کشیده می شد. والدین برای گرایش فرزندان به دین در محیط خانه که خاستگاه رشد و تکوین شخصیت اوست، چه برنامه ای تدارک دیده اند؟ چه بسیار مادرانی که هنگام ادای فریضه نماز، فرزندان را از سخن گفتن و بازی منع می کنند و پدر برای خواندن قرآن بر سر فرزند بازی گوش فریاد می زند. این به طور ناخودآگاه در ذهن فرزند نگرش منفی به فرایض دینی و ارزش هایی چون نماز و قرآن ایجاد می کند؛ در حالی که زیباترین و شیرین ترین لحظه در محیط خانه باید هنگامی باشد که پدر به نماز ایستاده و مادر در مقابل قرآن زانوی ادب زده با تلاوت آیات نورانی اش، فضای خانه را نورانی می کند و این شدنی نیست، مگر آن زمان که برای فرزندان خود ارزش قائل شده و با موقعیت شناسی، آنها را در ایجاد نشاط در خانه و کانون گرم خانواده سهیم کنیم. مثلا اگر به قصد اقامه نماز به مسجد می رویم، فرزند خود را به همراه خود به مسجد ببریم و در هنگام رفت یا برگشت، هدیه ای برای او تهیه کنیم، و از این طریق وی را به همراهی ترغیب کنیم؛ به طور کلی، با روش های مادی و معنوی باید در فرزند گرایش مثبت به دین و ارزشهای الهی، ایجاد کنیم و پس از گرایش، لطایف ارزش ها را در حد توان به او چشانده و بر آگاهی او بیفزاییم، تا زمینه لازم برای عادت به انجام تکالیف و وظایفی که پس از سن تکلیف متوجه او می گردد، فراهم گردد.
ب) مرحله عادت دینی
اساسا قبل از بلوغ بچه ها، که دارای دو ویژگی آرامش و تأثیرپذیری هستند، دوران با اهمیتی است؛ زیرا عادات در این دوران به وجود می آیند، اما بسیاری از خانواده ها توجه کافی و لازم به این دوران نداشته و به آن اهمیت نمی دهند؛ اغلب این تصور وجود دارد که تحمیل و وادار کردن کودک به کاری، پسندیده نیست؛ چون موجب عقده روانی فرد شده و نوعی نفرت در او ایجاد می کند؛ البته این پندار عمومیت نداشته و در همه موارد جاری و ساری نیست، بلکه مربوط به جایی است که علیرغم میل باطنی کودک را به رفتاری که خلاف غریزه و فطرت اوست، وادار نمایند. اما در آنجایی که کودک اصل دین را در ظاهر و باطن پذیرفته و به آن گرایش قلبی دارد، اما در برخی از اعمال دینی سهل انگاری می کند، در این صورت وادار کردن فرزند نه تنها ناپسند نیست، بلکه دین بر آن تأکید ورزیده است.
به اعتقاد ما، که البته برگرفته از روح حاکم بر دستورالعمل های دین مقدس اسلام بوده و آیات و روایات فراوانی نیز بر آن شهادت می دهند؛ حتی در آن مواردی که کودک از سرنادانی و یا لجاجت دستورات دینی را انکار کرده و بدون اجبار و وادارشدن به آن تن نداده و عمل نمی کند، نیز وادار کردنش منعی نداشته و ناپسند نخواهد بود، اگرچه وادار کردن فرد به عمل و رفتار مطابق دستورات اسلام، ممکن است کدورتی در فرد ایجاد کند، اما این کدورت و تاریکی موقت خواهد بود؛ زیرا احکام نورانی اسلام که از منبع نورانی صادر شده است، عمل به آن در روح و جان فرد نورانیتی ایجاد می کند که دیگر جایی برای کدورت باقی نمی گذارد؛ این نص صریح قرآن مجید است که: «ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر». روشن است که این امر اختصاص یک عمل از اعمال واجب ندارد، بلکه همه دستورالعمل های الهی این چنین ویژگی را در درون خود دارند.
به اعتقاد ما، که البته برگرفته از روح حاکم بر دستورالعمل های دین مقدس اسلام بوده و آیات و روایات فراوانی نیز بر آن شهادت می دهند؛ حتی در آن مواردی که کودک از سرنادانی و یا لجاجت دستورات دینی را انکار کرده و بدون اجبار و وادارشدن به آن تن نداده و عمل نمی کند، نیز وادار کردنش منعی نداشته و ناپسند نخواهد بود، اگرچه وادار کردن فرد به عمل و رفتار مطابق دستورات اسلام، ممکن است کدورتی در فرد ایجاد کند، اما این کدورت و تاریکی موقت خواهد بود؛ زیرا احکام نورانی اسلام که از منبع نورانی صادر شده است، عمل به آن در روح و جان فرد نورانیتی ایجاد می کند که دیگر جایی برای کدورت باقی نمی گذارد؛ این نص صریح قرآن مجید است که: «ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر». روشن است که این امر اختصاص یک عمل از اعمال واجب ندارد، بلکه همه دستورالعمل های الهی این چنین ویژگی را در درون خود دارند.
ج) مرحله معرفت دینی
کودک از دوازده سالگی به بعد، وارد مرحله انتزاعی یا رشد تجردی می شود؛ یعنی بدون دیدن اشیاء توانایی آن را دارد که درباره آنها فکر و استدلال کند و آنها را بپذیرد. دوران معرفت دینی که تقریبا همزمان با دوران بلوغ است، دوران جست وجو و کاوش و پرسش های گوناگون است؛ مثل این پرسش ها که چرا باید نماز بخوانیم؟ چگونه می شود خدای یگانه در همه جا باشد و ده ها پرسش دینی دیگر. در این دوران والدین باید زمینه پرسش های دینی را برای کودکان فراهم آورند و سپس پاسخگو باشند. این در حالی است که بیشتر والدین در اثر آگاه نبودن، نه تنها زمینه را فراهم نمی کنند، بلکه در برابر پرسش های فرزند واکنش نشان میدهند و برمی آشوبند. زمانی در دانشگاه از دانشجویان خواستم درباره دین، پرسش های خود را مطرح کنند. دانشجویی گفت: در ترم گذشته پرسشی مطرح کردم و چنان برخوردی از استاد دیدم که پس از کلاس، تلاش فراوان کردم تا مسلمان بودن خود را اثبات کنم! یا دانشجوی دیگری به نکته بالا اشاره کرد و گفت: والدین ما آن قدر ما را از نزدیک شدن به قرآن و دست زدن به آن می ترساندند که جرات نداشتیم آن را لمس کنیم!
در مورد نخست، استاد، ناتوان از پاسخ بوده است و در مورد دوم، والدین در معرفت عظمت و ارزش قرآن عاجز بوده و آن را تابویی ساخته بودند.
در این موارد، فرزندان گمان می کنند والدینشان دارای مکتبی بی منطق و ناتوان در حل مشکل هستند. این مرحله بسیار حساس و دقیق است؛ چون در مرحله معرفت دینی است که باید تلفیق دین و دانش را برای فرزندان مطرح کرد تا آنها فکر نکنند راه دین و دانش جداست و وقتی به دوران جوانی و در میان جامعه علمی قرار گرفتند، از اظهار تدین شرمنده باشند. دانشجویی اهل یکی از شهرستانها می گفت: در محیط دانشگاه خجالت میک شم به نماز جماعت بروم! و این نتیجه همین تفکر است که دین و دانش دو راه جدا دارند.
بیان این نکته بایسته است که در مرحله اُنس دینی، حالت تلقین و در مرحله عادت، حالت تقلید ولی در مرحله معرفت دینی، حالت الگوپذیری حکم فرماست. از این رو، باید برای فرزند الگوهای مثبت و دین دار معرفی کرد؛ چون ارائه الگو برای کودکان پنج اثر سازنده دارد:
1.اسوه و سرمشقهای قابل دسترس را به آنان می شناساند؛
۲. عامل تحرک انسان ها است؛
٣. عامل پیشگیری از انحرافات است؛
۴. عامل تغییر در گرایشهاست؛
۵. عامل حقانیت مکتب است.
در مورد نخست، استاد، ناتوان از پاسخ بوده است و در مورد دوم، والدین در معرفت عظمت و ارزش قرآن عاجز بوده و آن را تابویی ساخته بودند.
در این موارد، فرزندان گمان می کنند والدینشان دارای مکتبی بی منطق و ناتوان در حل مشکل هستند. این مرحله بسیار حساس و دقیق است؛ چون در مرحله معرفت دینی است که باید تلفیق دین و دانش را برای فرزندان مطرح کرد تا آنها فکر نکنند راه دین و دانش جداست و وقتی به دوران جوانی و در میان جامعه علمی قرار گرفتند، از اظهار تدین شرمنده باشند. دانشجویی اهل یکی از شهرستانها می گفت: در محیط دانشگاه خجالت میک شم به نماز جماعت بروم! و این نتیجه همین تفکر است که دین و دانش دو راه جدا دارند.
بیان این نکته بایسته است که در مرحله اُنس دینی، حالت تلقین و در مرحله عادت، حالت تقلید ولی در مرحله معرفت دینی، حالت الگوپذیری حکم فرماست. از این رو، باید برای فرزند الگوهای مثبت و دین دار معرفی کرد؛ چون ارائه الگو برای کودکان پنج اثر سازنده دارد:
1.اسوه و سرمشقهای قابل دسترس را به آنان می شناساند؛
۲. عامل تحرک انسان ها است؛
٣. عامل پیشگیری از انحرافات است؛
۴. عامل تغییر در گرایشهاست؛
۵. عامل حقانیت مکتب است.
د) مرحله شاکله دینی
مرحله چهارم، شاکله دینی است. اگر کسی معرفت دینی یافت و دین وارد زندگی او شد، بینش او نیز بینش دینی می شود. در نتیجه می کوشد در تمامی ابعاد زندگی اش دین را عملی سازد رفتار خود را برابر ارزش های الهی کند. در این مرحله فرد خود و خواسته های نفسانی خود را بر ارزش های دینی اش مقدم نمی کند، بلکه به عکس حتی جان خود را فدای ارزش های الهی می کند.
نمونه اش، مسلم مجاشه است. وی از رزمندگانی است که در جنگ جمل در کنار امیرمؤمنان (علیه السلام) بود. حضرت فرمود: آیا کسی در بین شما هست که قرآن به دست گیرد و دشمن را به قرآن فرا خواند؟ اما بدانید هر که چنین کند، دشمن او را قطعه قطعه خواهد کرد و به زندگی اش پایان خواهد داد. مسلم جلو رفت و گفت: یا علی! من آماده ام. حضرت فرمود: دست تو را قطع و بدنت را قطعه قطعه می کنند. عرض کرد: آماده ام. سپس قرآن را به دست گرفت و بر فرازی قرار گرفت و رو به دشمنان گفت: من شما را به قرآن، این کتاب خدا فرا می خوانم. هنوز کلام او به پایان نرسیده بود که دشمن از پشت یک دستش را با شمشیر قطع کرد. مسلم قرآن را به دست دیگر گرفت و فریاد زد. دشمن دست دیگرش را نیز قطع کرد. آن گاه مسلم قرآن را به زیر چانه گرفت. دشمن با شمشیر آن قدر بر پیکرش ضربه زد که قطعه قطعه شد. دین در همه ابعاد زندگی مسلم نفوذ کرده بود و در افق زندگی اش جز دین نمی درخشید.
والدین باید دین را این گونه به فرزند بیاموزند، البته با رفتار خود نه فقط با گفتار: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم». والدینی که حاضر نباشند، در راه حفظ ارزش ها و اجرای آن، کوچکترین هزینه ای پرداخت کنند، فرزندان چگونه حاضر می شوند تمام وجود خود را در راه حفظ ارزش ها فدا کنند.
نمونه اش، مسلم مجاشه است. وی از رزمندگانی است که در جنگ جمل در کنار امیرمؤمنان (علیه السلام) بود. حضرت فرمود: آیا کسی در بین شما هست که قرآن به دست گیرد و دشمن را به قرآن فرا خواند؟ اما بدانید هر که چنین کند، دشمن او را قطعه قطعه خواهد کرد و به زندگی اش پایان خواهد داد. مسلم جلو رفت و گفت: یا علی! من آماده ام. حضرت فرمود: دست تو را قطع و بدنت را قطعه قطعه می کنند. عرض کرد: آماده ام. سپس قرآن را به دست گرفت و بر فرازی قرار گرفت و رو به دشمنان گفت: من شما را به قرآن، این کتاب خدا فرا می خوانم. هنوز کلام او به پایان نرسیده بود که دشمن از پشت یک دستش را با شمشیر قطع کرد. مسلم قرآن را به دست دیگر گرفت و فریاد زد. دشمن دست دیگرش را نیز قطع کرد. آن گاه مسلم قرآن را به زیر چانه گرفت. دشمن با شمشیر آن قدر بر پیکرش ضربه زد که قطعه قطعه شد. دین در همه ابعاد زندگی مسلم نفوذ کرده بود و در افق زندگی اش جز دین نمی درخشید.
والدین باید دین را این گونه به فرزند بیاموزند، البته با رفتار خود نه فقط با گفتار: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم». والدینی که حاضر نباشند، در راه حفظ ارزش ها و اجرای آن، کوچکترین هزینه ای پرداخت کنند، فرزندان چگونه حاضر می شوند تمام وجود خود را در راه حفظ ارزش ها فدا کنند.
ه) مرحله خودجوشی دینی
در این مرحله، فرد در اثر آموزش و تربیت دینی، نمی خواهد لحظه ای از وقت خود را به بطالت و بیهودگی بگذارند. در هر زمان و مکانی رسالت و وظیفه دینی خود را انجام می دهد؛ چه او را تمسخر کنند و چه در محیطی دینی باشد. این مرحله در واقع تکامل دینی است. در تاریخ اندکی توانسته اند به این مرحله برسند و آنان کسانی اند که با اهتمام به ارزش های ناب اسلامی شیعی، در حقیقت بر سر سفره تربیت علوی نشسته اند.
منبع: کتاب «بررسی عوامل موثر در کجروی و نقش خانواده در آن»
نویسنده: دکتر شمس الله مریجی
نویسنده: دکتر شمس الله مریجی
بیشتر بخوانید:
خانواده، عامل فرهنگ پذیری (بخش اول)
کارکردهای خانواده (جامعه پذیری)
جایگاه خانواده در جامعه ی اسلامی
خانواده، مهمترین رکن اجتماعی
جامعه پذیری
سیری در جامعه شناسی خانواده
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}